«تنها قیمت معیار مناسبی برای شناختن کیفیت نیست.»
معمولاً و در وهلهٔ اول «جنس پارچه» را در نظر میگیریم
بهای الیاف یا پارچهٔ مصنوعی کمتر از الیاف طبیعی است؛ اما استقامت بیشتری دارد، حساسیت ایجاد میکند و با محیط زیست هم سازگار نیست. این در حالی است که الیاف طبیعی قیمت گرانی دارد و شکل و حالت خود را زود از دست میدهد.
بنابراین الیاف ترکیبی که در آن درصد بیشتری الیاف طبیعی به کار رفته، گزینهٔ مناسبتری است.
ملاک دوم «دوخت» است
به هنگام خرید لباس، محل دوختها را بررسی کنید و آن را از دو طرف بکشید تا از استحکام دوختها اطمینان به دست آورید. گسستگی دوختها از هم، علاوه بر اینکه نشان از بیکیفیتبودن لباس دارد، منجر به راحت شکافتهشدن آنها در تن میشود.
نکتهٔ سوم داشتن توجه به «لبههای لباس» است
لباسهای استاندارد بین دو تا چهار سانتیمتر لبه دارد و لبهٔ لباسهای نامرغوب نازک است؛ البته باید اشاره کرد که تولیدکنندهها برای کمکردن هزینهشان گاهی این مقدار را کم میکنند؛ همچنین باید توجه داشت که لبهٔ لباسها بدون چاپ باشد.
بعضی تولیدیها و برندهای نامعتبر بهمنظور کاهش هزینهٔ تمامشدهشان اغلب پارچهٔ کمتری به کار میبرند؛ به این دلیل است که در لباسهای تولیدکردهشان آستینها و پاچهها کوتاهاند، فضای زیادی برای قسمت شانه در نظر نگرفتهاند و درنتیجه لباس روی تن ظاهر خوبی ندارد.
معیار بعدی «متقارنبودن» لباس است
نکتهٔ مهم دیگری که به برش درست و دوخت تمیز مربوط میشود قرینهبودن لباس است. وقت خرید لباسهایی مثل شلوار و پیراهن، آنها را از وسط تا کرده و قرینهبودنشان را بررسی کنید و درصورتی که غیر از این بود از خریدنشان انصراف دهید.
موضوع قابلتوجه دیگر «دکمهها و جادکمهها» است
دکمهها باید بهدرستی و محکم در جای خود متصل شده باشد؛ همینطور جای دکمهها باز و همردیف باشد و با فاصلهٔ یکدست و یکاندازه در جای خود دوخته شده باشد. همچنین همراهبودن دکمه و تکهٔ پارچهای با لباس، کیفیت مطلوب آن را میرساند و این را نشان میدهد که تولیدکننده از این نکته مطمئن است لباسش در استفادهٔ درازمدت نیاز به تعمیرات جزئی پیدا میکند.
در نهایت «یکسانماندن رنگ در تمام قسمتهای لباس» مهم است
لباسی که در اثر شستوشو رنگ پس ندهد یا رنگ آن تغییر نکند.